روایت عینی ۴ غواص آزاده از آخرین لحظات اسارت در کربلای ۴
ما روبروی هر سنگری که میرسیدیم نارنجکی میانداختیم تا بعثیها را از بین ببریم اما یکی از سنگرها جا ماند وقتی که برگشتیم متوجه شدیم که سنگر پر از آر پی جی ۱۱ بود و اگر ما در آنجا نارنجک میانداختیم همه شهید میشدند و کل کانال منفجر میشد.
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.